loading...
plant productions technology

hadi بازدید : 14 جمعه 22 شهریور 1392 نظرات (0)

 

asansor

 

 

روزی، یک پدر با پسرش وارد یک مرکز تجاری می شوند. پسر متوجه دو دیوار براق نقره ای رنگ می شود که به شکل کشویی از هم جدا شدند و دو باره به هم چسبیدند، از پدر می پرسد: این چیست ؟

پدر که تا به حال در عمرش آسانسور ندیده می گوید:

پسرم، من تا کنون چنین چیزی ندیده ام، و نمی دانم.

در همین موقع آن ها زنی بسیار چاق را می بینند که با صندلی چرخدارش به آن دیوار نقره ای نزدیک شد و با انگشتش چیزی را روی دیوار فشار داد، و دیوار براق از هم جدا شد ، و آن زن خود را به زحمت وارد اتاقکی کرد. دیوار بسته شد. پدر و پسر، هر دو چشمشان به شماره هایی بر بالای آسانسور افتاد که از یک شروع و بتدریج تا سی رفت. هر دو خیلی متعجب تماشا می کردند که ناگهان، دیدند شماره ها به طور معکوس و به سرعت کم شدند تا رسید به یک، در این وقت دیوار نقره ای باز شد، و آن ها حیرت زده دیدند، دختر ۲۴ ساله ای از آن اتاقک خارج شد.

پدر در حالی که نمی توانست چشم از آن دختر بردارد، به آهستگی، به پسرش گفت: پسرم، زود برو مادرت را بیار اینجا…

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    نطرتون درمورد مطالب سایت:
    پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 38
  • کل نظرات : 13
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 16
  • آی پی دیروز : 22
  • بازدید امروز : 8
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 8
  • بازدید ماه : 38
  • بازدید سال : 40
  • بازدید کلی : 2,549
  • کدهای اختصاصی

    جامعه مجازی مهندسان کشاورزی و منابع طبیعی ایران

    چت روم

    تصویر روز

    کد سخنان بزرگان

  • کد نمایش افراد آنلاین
  • جدول لیگ برتر

    نمایش رتبه الکسا

    تماس با ما

    فرم تماس

    پیغام ورود و خروج

    دیکشنری آنلاین

    نمایش وضعیت در یاهو

    قالب های وبلاگ

  • کد نمایش افراد آنلاین
  • کد ذکر ایام هفته
    Google

    در اين وبلاگ
    در كل اينترنت
    

    جدول لیگ برتر